بسیاری از علمای شیعه بر این اعتقاد میباشند که روز نهم ربیع الأول، روز مرگ عمر بن خطاب میباشد.
مرحوم سیّد بن طاووس در اقبالالاعمال مینویسد:
ابوجعفر بن بابَوَیه روایت کرده است که دشمن اهل البیت در نهم ربیع الأوّل به قتل رسیده است ... حدیثی که ابن بابویه از حضرت صادق علیهالسلام نقل کرده است، حاکی از آن است که قتل آن دشمن در روز نهم ربیع الأوّل رخ داده است.[9]
روایت مرحوم شیخ صدوق در کتب حدیثی موجود شیعه، یافت نمیشود، اما این روایت به رؤیت مرحوم سید بن طاووس رسیده است. روایت دیگری در کتب علمای شیعه مشاهده میشود که متن آن صراحت دارد که مرگ عمر بن خطاب در نهم ربیع الاول اتفاق افتاده است. مرحوم علامه مجلسی این روایت بسیار مهمّ را در شرافت روز نهم ربیع الاول از فرزند سید بن طاووس در کتاب زوائدالفوائد نقل میکند.[10] مرحوم محدّث نوری در مستدرک الوسائل مینویسد: این حدیث را جناب حسن بن سلیمان حلّی نیز با اختلاف کمی در کتاب الْمُحْتَضَر نقل کرده است.[11] و مرحوم علامه مجلسی نقل المُحتَضر را در مجلّد دیگری از بحارالأنوار آورده است.[12] مرحوم سیّد نعمةالله جزائری نیز در کتاب الانوارالنّعمانیة، بخشی از این روایت را از یکی از کتب مرحوم محمد بن جریر طبری امامی نقل میکند.[13]
بیانات مرحوم سید بن طاووس در اقبالالاعمال حاکی از آن است که این روایت به رؤیت وی رسیده است. وی مینویسد:
بدان برای روز نهم ربیع الاول، روایت عظیم الشأنی یافتیم و جماعتی از عجم و برادران را دیدیم که در این روز، شادی کرده و بیان میکنند که این روز، روز هلاکت بعضی از کسانی میباشد که خداوند و رسولش صلّیاللهعلیهوآله را سبک شمرده و با وی دشمنی ورزیدهاند. امّا من با وجود آن که در کتب مختلف تفحّص نمودم، تا کنون روایتی که موافق با روایتی باشد که ابن بابویه -که خداوند وی را در خوشنودی خویش غوطهور سازد- نقل کرده و من بتوانم به آن اعتماد نمایم، نیافتهام.[14]
مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد عبارتی را از فرزند مرحوم سید بن طاووس در زوائدالفوائد نقل میکند که بر این مهم دلالت دارد که این روایت در کتب حدیثی شیعه در قرن هفتم نیز مشاهده شده است. مرحوم علامه مجلسی مینویسد:
صاحب کتاب زوائدالفوائد (یعنی فرزند مرحوم سید بن طاووس) فرموده است که این حدیث را از خط علیّ بن محمّد بن طیّ رحمهالله نوشتم، و در کتب دیگری که تتبع کردم چندین روایت دیگر موافق این روایت یافتم. پس اعتماد بر این روایات نمودم و سزاوار است شیعیان را که این روز را تعظیم نمایند و در این روز اظهار سرور و شادی کنند.[15]
حجّةالاسلام رسول جعفریان در مقالهای، به معرّفی کتاب «تحفه فیروزیه شجاعیه»، تألیف عالم بزرگ و رجالی کبیر، مرحوم میرزا عبدلله اصفهانی افندی، میپردازد. بخشی از این کتاب در بیان فضائل روز عید باباشجاع الدین یعنی همان روز نهم ربیع الاول میباشد. مرحوم میرزا عبدالله افندی در این کتاب مینویسد: «در این باب روایتی است که رضیّالدین علی بن یوسف حلّی شاگرد شهید اول در کتاب احوال محتضرین، و ابن طیّ در بعضی فواید خود، و پسر سید بن طاووس در کتاب زوائدالفوائد، و شیخ جلیل علی بن مظاهر واسطی فقیه فاضل معروف شیعه در بعض مؤلفات خود، و جناب شیخ علی کرکی در بعض فوائد خود، و سید حسین مجتهد عاملی در رساله خود در مقتل عمر، و قاضی نورالله شوشتری در رساله قتل عمر، و شیخ عبدالعالی پسر شیخ علی کرکی در کتاب عقدالدُّرر و همچنین جمع کثیر از مشاهیر علمای شیعه در کتب خود و در مجموعههای متفرق خود و سایر ارباب حال و اصحاب کمال نیز در فوائد خود، آن حدیث را از امام علی النقی و امام عسکری علیهماالسلام آوردهاند.[16]
افندی میافزاید: «این بیبضاعت نیز خود همین حدیث شریف مزبور را به خط ابن طیّ مجتهد متأخر فقیه که نواده همان ابن طیّ مجتهد مقدّم سابق مذکر بوده باشد، نیز دیدهام و تمامش را نیز خود ملاحظه و تأمل و از روی آن، خود این حدیث را تصحیح نمودم.» [17]
بخشی از روایت فوق الذّکر که بر موضوع مورد گفتگو دلالت میکند، در ذیل آورده شده است:
- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ الْقُمِّيَّ عَن أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِيِّ علیهالسلام قال: إنَّ هَذَا الْيَوْمَ يَوْمُ عِيدٍ وَ هُوَ أَفْضَلُ الْأَعْيَادِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَيْتِ علیهمالسلام وَ عِنْدَ مَوَالِيهِمْ ... وَ أَيُّ يَوْمٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً عِنْدَ أَهْلِ الْبَيْتِ مِنْ هَذَا الْيَوْمِ التَّاسِعِ مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ؟! وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي علیهالسلام: أَنَّ حُذَيْفَةَ بْنَ الْيَمَانِ دَخَلَ فِي مِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ عَلَى جَدِّي رَسُولِ اللهِ صلّیاللهعلیهوآله. قَالَ حُذَيْفَةُ: رَأَيْتُ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام وَ وَلَدَيْهِ علیهماالسلام يَأْكُلُونَ مَعَ رَسُولِ اللهِ صلّیاللهعلیهوآله وَ هُوَ يَتَبَسَّمُ فِي وُجُوهِهِمْ وَ يَقُولُ لِوَلَدَيْهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهماالسلام: كُلَا، هَنِيئاً لَكُمَا بَرَكَةُ هَذَا الْيَوْمِ وَ سَعَادَتُهُ، فَإِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذِي يُهْلِكُ اللهُ فِيهِ عَدُوَّهُ وَ عَدُوَّ جَدِّكُمَا، وَ إِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذِي يُصَدَّقُ فِيهِ قَوْلُ اللهِ جَلَّ جَلَالُهُ: «فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا»، وَ الْيَوْمُ الَّذِي نُسِفَ فِيهِ فِرْعَوْنُ أَهْلِ الْبَيْتِ وَ ظَالِمُهُمْ وَ غَاصِبُهُمْ حَقَّهُمْ. قَالَ حُذَيْفَةُ: فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ، وَ فِي أُمَّتِكَ وَ أَصْحَابِكَ مَنْ يَنْتَهِكَ هَذِهِ الْمَحَارِمَ؟ قَالَ: نَعَمْ يَا حُذَيْفَةُ، جِبْتٌ مِنَ الْمُنَافِقِينَ يَرْتَاسُ عَلَيْهِمْ، وَ يَصُدُّ النَّاسَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ، يُحَرِّفُ كِتَابَ اللهِ، وَ يُغَيِّرُ سُنَّتِي، وَ يَشْتَمِلُ عَلَى إِرْثِ وُلْدِي، وَ يَنْصِبُ نَفْسَهُ عَلَماً، وَ يَتَطَاوَلُ عَلَى إِمَامِهِ مِنْ بَعْدِي، وَ يَسْتَخْلِبُ أَمْوَالَ النَّاسِ مِنْ غَيْرِ حِلِّهَا، وَ يُنْفِقُهَا فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللهِ، وَ يُكَذِّبُنِي وَ يُكَذِّبُ أَخِي وَ وَزِيرِي، وَ يَحْسُدُ ابْنَتِي عَنْ حَقِّهَا، فَتَدْعُو اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ، فَيَسْتَجِيبُ دُعَاءَهَا فِي مِثْلِ هَذَا الْيَوْم ... قَالَ حُذَيْفَةُ: ثُمَّ قَامَ رَسُولُ اللهِصلّیاللهعلیهوآله، فَدَخَلَ بَيْتَ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَاللهُعَنْهَا وَ رَجَعْتُ عَنْهُ وَ أَنَا غَيْرُ شَاكٍّ فِي أَمْرِ الثَّانِي حَتَّى رَأَيْتُ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللهِ صلّیاللهعلیهوآله وَ أُتِيحَ الشَّرَّ، وَ عَاوَدَ الْكُفْرَ، وَ ارْتَدَّ عَنِ الدِّينِ، وَ شَمَّرَ لِلْمُلْكِ، وَ حَرَّفَ الْقُرْآنَ، وَ أَحْرَقَ بَيْتَ الْوَحْيِ، وَ ابْتَدَعَ السُّنَنَ وَ غَيَّرَهَا، وَ غَيَّرَ الْمِلَّةَ، وَ نَقَلَ السُّنَّةَ، وَ رَدَّ شَهَادَةَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَعلیهالسلام، وَ كَذَّبَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، وَ اغْتَصَبَ فَدَكَ مِنْهَا، وَ أَرْضَى الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسَ، وَ أَسْخَطَ قُرَّةَ عَيْنِ الْمُصْطَفَى وَ لَمْ يُرْضِهَا، وَ غَيَّرَ السُّنَنَ كُلَّهَا، وَ دَبَّرَ عَلَى قَتْلِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام، وَ أَظْهَرَ الْجَوْرَ، وَ حَرَّمَ مَا حَلَّلَهُ اللهُ، وَ حَلَّلَ مَا حَرَّمَ اللهُ، وَ أَبْقَى النَّاسَ أَنْ يَحْتَذُوا النَّقْدَ مِنْ جُلُودِ الْإِبِلِ، وَ لَطَمَ وَجْهَ الزَّكِيَّةِ علیهاالسلام، وَ صَعِدَ مِنْبَرَ رَسُولِ اللهِ صلّیاللهعلیهوآله ظُلْماً وَ عُدْوَاناً، وَ افْتَرَى عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَانَدَهُ، وَ سَفَّهَ رَأْيَهُ. قَالَ حُذَيْفَةُ: فَاسْتَجَابَ اللهُ دَعْوَةَ مَوْلَايَ عَلَيْهِ أَفْضَلُ الصَّلَاةِ وَ السَّلَامِ عَلَى ذَلِكَ الْمُنَافِقِ، وَ جَرَى كَمَا جَرَى قَتْلُهُ عَلَى يَدِ قَاتِلِهِ، رَحْمَةُ اللهِ عَلَى قَاتِلِهِ. قَالَ حُذَيْفَةُ: فَدَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَعلیهالسلام لَمَّا قُتِلَ ذَلِكَ الْمُنَافِقُ لِأُهَنِّئَهُ بِقَتْلِهِ وَ مَصِيرِهِ إِلَى ذَلِكَ الْخِزْيِ وَ الِانْتِقَامِ، فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام: يَا حُذَيْفَةُ، تَذْكُرُ الْيَوْمَ الَّذِي دَخَلْتَ فِيهِ عَلَى رَسُولِ اللهِ صلّیاللهعلیهوآله وَ أَنَا وَ سِبْطَاهُ نَأْكُلُ مَعَهُ، فَدَلَّكَ عَلَى فَضْلِ هَذَا الْيَوْمِ دَخَلْتَ فِيهِ عَلَيْهِ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ يَا أَخَا رَسُولِ اللهِ، فَقَالَ علیهالسلام: هُوَ وَ اللهِ هَذَا الْيَوْمُ الَّذِي أَقَرَّ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ عُيُونَ أَوْلَادِ رَسُولِ اللهِ صلّیاللهعلیهوآله.[18]
- ·احمد بن اسحاق قمّی از حضرت هادی علیهالسلام نقل میکند که فرمود: این روز یعنی روز نهم ربیع الاول، روز عید است و این روز برترین اعیاد نزد اهل البیت علیهمالسلام و دوستداران ایشان میباشد ... و کدامین روز حرمتش از این روز نزد اهل بیت عظیمتر است؟! پدرم برای من نقل فرمود: در چنین روزی حذیفة بن یمان بر جدّ من، رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله وارد شد. حذیفة گفت: امیرالمؤمنین و دو فرزندش علیهمالسلام را دیدم که همراه با رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله میخورند و آن حضرت بر چهره ایشان تبسّم مینماید و به حسنین علیهماالسلام میفرماید: بخورید، برکت و سعادت این روز گوارایتان باد. همانا این روز، روزی است که خداوند دشمنش و دشمن جدّ شما را هلاک میسازد، این روز، روزی است که فرموده خداوند تصدیق میشود که فرمود: «این است خانههای ایشان که به سبب ستمهایشان فرو ریخته است». این روز، روزی است که فرعونِ اهل بیت من و ستم کننده بر ایشان و غاصبِ حقوق ایشان هلاک میشود. حذیفه گفت: عرض کردم: ای رسول خدا، آیا در میان امّت و اصحاب شما، کسی هست که این حرمتها را هتک کند؟ فرمود: بله ای حذیفة! بتی از منافقین سرکرده ایشان خواهد بود، و مردم را از راه خدا باز خواهد داشت، کتاب خدا را تحریف میکند، سنّت مرا تغییر میدهد، ارث فرزند مرا خواهد گرفت، خود را پیشوای مردم خواهد خواند، و بر امامش که بعد از من میآید ستم خواهد کرد، و اموال مردم را از غیر راه حلال تصرّف میکند و در غیر راه بندگی خدا صرف میکند، مرا و برادر و وزیر مرا تکذیب خواهد کرد، و دخترم را از حق خود محروم خواهد کرد، و لذا دخترم او را نفرین خواهد کرد و خداوند نفرین وی را در یک چنین روزی مستجاب میسازد.
حذیفه گفت: پس رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله ایستاد و به خانه امّسلمه وارد شد و من برگشتم در حالی که به کفر دومی یقین داشتم تا آن که بعد از وفات رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله دیدم که او چه شرّی به پا کرد، و کفر را برگرداند، از دین برگشت، پادشاهی را به دست گرفت، و قرآن را تحریف نمود، و خانه وحی را آتش زد، و بدعتها در دین خدا ایجاد کرد، دین را تغییر داد و سنّت را عوض نمود، شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام را رد کرد، و به فاطمه دختر رسول خدا نسبت دروغ داد، فدک را از وی غصب نمود، نور چشم مصطفی را خشمناک ساخت و او را راضی ننمود، سنّتها را تغییر داد، برای کشتن امیرالمؤمنین علیهالسلام برنامهریزی کرد، و بر چهره حضرت زهرای زکیّة علیهاالسلام سیلی زد، و بر منبر رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله به ظلم و دشمنی بالا رفت، و به امیرالمؤمین علیهالسلام تهمت زد، و با او دشمنی ورزید، و رأی آن حضرت را به سفاهت نسبت داد. حذیفه گفت: پس خداوند دعای مولای ما را نسبت به آن منافق مستجاب نمود، و قتل او را به دست قاتلش، که رحمت خداوند بر او باد، جاری ساخت.
حذیفة گفت: روزی به خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام رفتم. حضرت فرمود: ای حذیفة، آیا به یاد میآوری آن روزی که نزد رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله آمدی و من و دو فرزندم نزد او نشسته بودیم و با او طعام میخوردیم، و رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله برای تو فضیلت این روز را بیان نمود؟ عرض کردم: آری ای برادر رسول خدا. پس امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: به خدا قسم، این روز، روزی است که خداوند در آن روز چشمان فرزندان رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله را آرامش بخشید.
نقل روایت فوق الذکر و روایات مشابه آن، سبب شده است که علمای شیعه روز مرگ عمر بن خطاب را در نهم ربیع الاول بدانند. منقولات ذیل بر این امر دلالت می کنند:
- مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار مینویسد:
در زمان ما بین شیعه در شهرها و جاهای مختلف مشهور است که عمر بن خطاب در روز نهم ماه ربیع الاول که یکی از اعیاد میباشد، کشته شده است، و استناد ایشان در اصل، آن روایتی است که فرزند سید بن طاووس در کتاب زوائدالفوائد، و شیخ حسن بن سلیمان درکتاب المحتضر نقل کردهاند.[19]
- مرحوم شیخ محمّد حسن نجفی در جواهر الکلام مینویسد:
صاحب مصابیح گفته است: مشهور بین علمای ما و علمای عامّه آن است که مرگ عمر بن خطاب در بیست و ششم یا بیست و هفتم ذی الحجّة اتفاق افتاده است، امّا من میگویم: هم اکنون بین شیعه معروف است که مرگ عمر در نهم ربیع الأول واقع شده است. من به خبر طولانی و مُسندی از رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله دست یافتم که حاکی از فضل، شرف و برکت روز نهم ربیع الاول و شادی ائمه علیهمالسلام میباشد، و در این روایت، به صراحت مرگ عمر بن خطاب را در این روز گزارش میکند.[20]
- مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در المراقبات مینویسد:
در روايت گرانقدرى آمده است كه روز نهم ربیع الاول، روز نابودى دشمن خدا بوده و اين روز و خوشحالى در آن فضيلت داشته و روز شادى پيروان آل محمد صلواتاللهعلیهماجمعین است، و در ميان شيعيان نيز اين روز به همين مطلب مشهور شده است. ... به هر صورت سزاوار است که دوستان آل محمد صلّیاللهعلیهوآله شادى خود را در اين روز به خاطر نابودى دشمن خدا آشكار كنند، اگر چه فقط به خاطر عمل به اين روايت باشد و به نابودى او در اين روز يقين نداشته باشند.[21]
دانشمندانی که قتل عمر بن خطاب را در نهم ربیع الاول میدانند، دیدگاه دانشمندان شیعه مبنی برکشته شدن عمر در ماه ذی الحجة را در چند عنوان بررسی و مورد انتقاد قرار دادهاند. نکات قابل توجه در فرمایشات این بزرگواران عبارتند از:
1) در اعصار گذشته، قول به مرگ عمر بن خطاب در نهم ربیع الاوّل میان شیعیان و محدّثین شیعه مشهور بوده است.
- مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد و بحارالانوار مینویسد:
بدانکه میان علمای خاصّه و عامّه در تاریخ قتل عمر بن الخطاب خلاف است و مشهور میان فریقین آن است که قتل وی در روز بیست و ششم ماه ذیالحجّة واقع شد و بعضی بیست و هفتم نیز گفتهاند، و مستند این دو قول، نقل مورّخان است و از کتب معتبره چنان معلوم میشود که چنانچه الحال میان عوام شیعه مشهور آن است که قتل او در نهم ماه ربیعالاول واقع شده است و سابقاً میان جمعی از محدّثین شیعه نیز چنین مشهور بوده است، و سیّد بزرگوار علیّ بن طاووس در کتاب اقبال اشاره نموده است به آنکه ابنبابویه ره روایتی از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام روایت کرده است که وی در روز نهم ماه ربیعالأول به درک اسفل جحیم متوجه شده است و از نقل او چنان معلوم و مفهوم میشود که شیخ صدوق چنین اعتقاد داشته است.[22]
از بیانات سید بن طاووس مشخص میشود که روایتی از حضرت صادق علیهالسلام نیز در مرگ عمر بن خطاب در روز نهم ربیع الأول روایت شده است و مرحوم صدوق آن روایت را نقل کرده است. همچنین از بیانات فرزند جلیل القدر مرحوم سیّد بن طاووس نیز مشخص میشود که چند روایت دیگر که بر قتل عمر بن خطّاب در روز نهم ربیع دلالت میکنند، وجود دارد.[23]
از نقل این بزرگواران معلوم شد که بر فضیلت این روز و وقوع این قضیه مبارکه در آن، احادیث بسیار وارد شده است و در اعصار سابقه میان شیعه مشهور بوده است و بر خلافش روایتی به نظر این قاصر نرسیده است.[24]
- مرحوم میرزا عبدالله اصفهانی افندی در کتاب تحفه فیروزیه شجاعیه می نویسد:
از تتبع نیز ظاهر میشود که در زمانهای سابق نیز متعارف در میان شیعیان، عید بابا شجاع الدین همین روز بوده است.[25]
2) در طول زمان مورّخین اهل سنّت تاریخ قتل عمر بن خطاب را تحریف کردند.
- مرحوم میرزا عبدالله اصفهانی افندی در کتاب تحفه فیروزیه شجاعیه بیان کرده است که در اعصار اولیه، تردیدی نبوده است که تاریخ قتل خلیفه همان نهم ربیع الاول بوده و بعدها در این تاریخ، تحریف صورت گرفته است؛ پس از عصر اول، مسئله اختلافی شده به طوری که این معنا تا عهد ظهور دولت صفویه نیز چنین مشتبه شده و حتی بعضی شیعیان نیز مانند سنّیان، گمان و یا جزم کرده بودند که روز عید بابا شجاع الدین در اواخر ماه ذی الحجّة بوده است.[26]
- مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار می نویسد:
این احتمال نیز وجود دارد که مخالفین شیعه، تاریخ قتل عمر بن خطاب را تغییر داده باشند تا امر بر شیعه مشتبه شده، و آن روز را روز عید و شادی نگیرند. اگر گفته شود: موضوع به این مهمی در بین شیعه و سنّی، با عنایت به کثرت عوامل ضبط و نقل ماجرا، چگونه اشتباه شده است؟ پاسخ میدهیم: امری عظیمتر از وفات رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله وجود ندارد، با این وجود چگونه در تاریخ وفات حضرتش بین فریقین اختلاف است؟ همچنین در روز قتل خلیفه دوم در بین عامّه اختلاف وجود دارد[27]، هرچند اتفاق دارند که قتل وی در ماه ذی الحجّة اتفاق افتاده است. هرکس به اختلاف شیعه و مخالفینش نظر کند، مشاهده میشود که در اکثر اموری که مردم به آن احتیاج داشتهاند و عوامل نقل آن فراوان بوده است، این اختلافات وجود دارد، نظیر اذان، وضو، نماز، حج. اگر اندکی تأمّل شود، امثال این موارد اختلافی مشاهده میشود.[28]
3) بعضی از علمای شیعه، به دلیل مطالعه کتب اهل سنّت، تاریخ مرگ عمر بن خطاب را از مورّخین اهل سنّت اخذ نموده و در کتب خویش نقل کردند، و به تدریج دیگر دانشمندان شیعه از آن ها تبعیت کردند و تاریخ تحریف یافته در کتب شیعه ثبت گردید. لذا هیچ اجماع واقعی در تاریخ مرگ عمر بن خطاب در ماه ذی الحجّة در کتب شیعه وجود ندارد.
- مرحوم میرزا عبدلله اصفهانی افندی در کتاب تحفه فیروزیه شجاعیه مینویسد:
جمعی از شیعیان نادان اولاً، حتی بعضی از اکابر علما و دانایان شیعیان ثانیاً، که اکتفا به مطالعه همین کتابهای سنیان که متداول و مشهور فیما بین الفریقین بوده مینمودهاند، آنها نیز، مِن حَیثُ لایَشعُر، اذعان به صدق این قول ایشان کرده، بدون آن که مطّلع بر حقیقت حال شده، مراجعت به کتب معتبره خودشان و احادیث جلیله علمای شیعیان نمایند، آن را در کتابهای خود آوردهاند.[29]
مرحوم میرزا عبدلله اصفهانی افندی، قول شیخ مفید را نیز که فرموده زخم خوردن عمر در روز بیست و ششم ذی الحجه بوده است، موافق قول اهل سنت و نادرست دانسته است.[30] افندی نشان میدهد که مرحوم سید بن طاووس و شیخ مفید، همان قول رایج منابع اهل سنت را درباره قتل خلیفه پذیرفتهاند.[31]
- مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار مینویسد:
بیشتر این گونه سخنان نقل شده در تاریخ مرگ عمر بن خطاب، از بعضی از افاضل با دقت عصر ماست که خوب و با دقت نیز بیان داشتهاند. امّا بعضی از مقدّمات سخنان ایشان بر پایه گفتار برخی از دانشمندانی است که این مطالب را به تبعیت از یکدیگر نقل نموده و در اصل از بعضی از مورّخان گرفتهاند و سرانجام آن را اجماعی تلقّی نمودهاند، درحالی که هیچ اجماعی در میان نیست.[32]
4) نقل تاریخ، به ویژه نقل مورّخین اهل سنّت نمیتواند با احادیث معتبره مقابله نماید. لذا نمیتوان نقل تاریخی اهل سنّت در مرگ عمر بن خطاب را با روایات معتبری که مرگ وی را در نهم ربیعالاول گزارش میکنند، معارض دانست.
مرحوم علامه مجلسی در دو کتاب زادالمعاد و بحارالانوار مینویسد:
اتّفاق مورّخان عامّه با احادیث معتبره معارضه نمیکند.[33]
نمی شود توسط این منقولات، اخبار معتبره را قدح نمود.[34]
استبعاد ابن ادریس و دیگران که رحمت خداوند بر ایشان باد، بی مورد است. زیرا نمی توان اعتبار آن روایات که در زمان قدیم و جدید بین اکثر شیعیان شهرت داشته است، به خاطر نقل مورّخین مخالف شیعه زیر سؤال برد.[35]
استبعاد مرحوم ابن ادریس و غیر او، جایگاهی ندارد، زیرا اعتبار این روایات در کنار شهرتی که تاریخ قتل عمر بین اکثر شیعه در روزگار قدیم و جدید دارد، سبب میشود که تاریخ کشته شدن وی در نهم ربیعالأول به خاطر نقل مورّخین مخالف شیعه کنار گذاشته نشود.[36]
شرافت روز نهم ربيع الاوّل
الف- روز عيد اهل البيت عليهمالسّلام
همانطور که بیان شد روایت بسیار مهمّی در شرافت روز نهم ربیع الاول از ناحیه معصومین علیهمالسلام نقل شده است که بخش هایی از آن قبلا ذکر شد، و بخش هایی از آن که به فضیلت این روز اشاره می کند، در ذیل آورده شده است.
- · عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ الْقُمِّيَّ عَن أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِيِّ علیهالسلام قال: إنَّ هَذَا الْيَوْمَ يَوْمُ عِيدٍ وَ هُوَ أَفْضَلُ الْأَعْيَادِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَيْتِ علیهمالسلام وَ عِنْدَ مَوَالِيهِمْ ... وَ أَيُّ يَوْمٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً عِنْدَ أَهْلِ الْبَيْتِ مِنْ هَذَا الْيَوْمِ التَّاسِعِ مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ؟! وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي علیهالسلام: أَنَّ حُذَيْفَةَ بْنَ الْيَمَانِ دَخَلَ فِي مِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ عَلَى جَدِّي رَسُولِ اللهِ صلّیاللهعلیهوآله. قَالَ حُذَيْفَةُ: رَأَيْتُ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام وَ وَلَدَيْهِ علیهماالسلام يَأْكُلُونَ مَعَ رَسُولِ اللهِ صلّیاللهعلیهوآله وَ هُوَ يَتَبَسَّمُ فِي وُجُوهِهِمْ وَ يَقُولُ لِوَلَدَيْهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهماالسلام: كُلَا، هَنِيئاً لَكُمَا بَرَكَةُ هَذَا الْيَوْمِ وَ سَعَادَتُهُ، فَإِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذِي يُهْلِكُ اللهُ فِيهِ عَدُوَّهُ وَ عَدُوَّ جَدِّكُمَا[37] وَ إِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذِي يَقْبَلُ اللهُ أَعْمَالَ شِيعَتِكُمَا وَ مُحِبِّيكُمَا ... فَأَوْحَى اللهُ إِلَيَّ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ: يَا مُحَمَّدُ، ... إنِّی قَدْ أَمَرْتُ مَلَائِكَتِي فِي سَبْعِ سَمَاوَاتِي وَ شِيعَتَكَ وَ مُحِبِّيكَ أَنْ يُعَيِّدُوا فِي الْيَوْمِ الَّذِي أَهْلَكْتُهُ فِيهِ وَ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يَنْصِبُوا كُرْسِيَّ كَرَامَتِي بِإِزَاءِ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ وَ يُثْنُوا عَلَيَّ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِشِيعَتِكَ وَ لِمُحِبِّيكَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ ... يَا مُحَمَّدُ إِنِّي قَدْ جَعَلْتُ ذَلِكَ الْيَوْمَ يَوْمَ عِيدٍ لَكَ وَ لِأَهْلِ بَيْتِكَ وَ لِمَنْ يَتْبَعُهُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ شِيعَتِهِمْ، وَ آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي بِعِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عُلُوِّي فِي مَكَانِي لَأَحْبُوَنَّ مَنْ يُعَيِّدُ فِي ذَلِكَ الْيَومِ مُحْتَسِباً فِي ثَوَابِ الْحَافِّينَ، وَ لَأُشَفِّعَنَّهُ فِي ذَوِي رَحِمِهِ وَ لَأَزِيدَنَّ فِي مَالِهِ إِنْ وَسَّعَ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِيَالِهِ، وَ لَأُعْتِقَنَّ مِنَ النَّارِ فِي كُلِّ حَوْلٍ فِي مِثْلِ ذَلِكَ الْيَوْمِ آلَافاً مِنْ شِيعَتِكُمْ وَ مُحِبِّيكُمْ وَ مَوَالِيكُمْ، وَ لَأَجْعَلَنَّ سَعْيَهُمْ مَشْكُوراً وَ ذَنْبَهُمْ مَغْفُوراً وَ عَمَلَهُمْ مَقْبُولًا ... قَالَ حُذَيْفَةُ: فَدَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَعلیهالسلام: فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام: يَا حُذَيْفَةُ، تَذْكُرُ الْيَوْمَ الَّذِي دَخَلْتَ فِيهِ عَلَى رَسُولِ اللهِ صلّیاللهعلیهوآله وَ أَنَا وَ سِبْطَاهُ نَأْكُلُ مَعَهُ فَدَلَّكَ عَلَى فَضْلِ هَذَا الْيَوْمِ دَخَلْتَ فِيهِ عَلَيْهِ؟، فَقُلْتُ: نَعَمْ يَا أَخَا رَسُولِ اللهِ، فَقَالَ علیهالسلام: هُوَ وَ اللهِ هَذَا الْيَوْمُ الَّذِي أَقَرَّ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ عُيُونَ أَوْلَادِ رَسُولِ اللهِصلّیاللهعلیهوآله، وَ إِنِّي لَأَعْرِفُ لِهَذَا الْيَوْمِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ اسْماً. قَالَ حُذَيْفَةُ: فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، إِنِّي أُحِبُّ أَنْ تُسْمِعَنِي أَسْمَاءَ هَذَا الْيَوْمِ التَّاسِعِ مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ. فَقَالَ علیهالسلام: يَا حُذَيْفَةُ، هَذَا يَوْمُ الِاسْتِرَاحَةِ، وَ يَوْمُ تَنْفِيسِ الْهَمِّ وَ الْكَرْبِ، وَ (يَوْمُ) الْغَدِيرِ الثَّانِي، وَ يَوْمُ تَحْطِيطِ الْأَوْزَارِ، ...، وَ يَوْمُ الْبَرَكَةِ، وَ يَوْمُ الثَّارَاتِ، وَ (يَوْمُ) عِيدِ اللهِ الْأَكْبَرُ، وَ يَوْمٌ يُسْتَجَابُ فِيهِ الدَّعَوَاتُ، ...، وَ يَوْمُ نَدَامَةِ الظَّالِمِينَ، ...، وَ يَوْمُ نَفْيِ الْهُمُومِ، ...، وَ يَوْمُ فَرَحِ الشِّيعَةِ، ...، وَ يَوْمُ الْإِنَابَةِ، وَ يَوْمُ الزَّكَاةِ الْعُظْمَى، وَ يَوْمُ الْفِطْرِ الثَّانِي، وَ يَوْمُ سَبِيلِ اللهِ تَعَالَى، ...، وَ (يَوْمُ) عِيدِ أَهْلِ الْبَيْتِ علیهمالسلام، وَ يَوْمٌ قَبِلَ اللهُ أَعْمَالَ الشِّيعَةِ، وَ يَوْمُ تَقْدِيمِ الصَّدَقَةِ، ...، وَ يَوْمُ قَتْلِ الْمُنَافِقِ، ...، وَ يَوْمُ سُرُورِ أَهْلِ الْبَيْتِ علیهمالسلام، ...، وَ يَوْمُ هَدْمِ الضَّلَالَةِ، ...، وَ يَوْمٌ يَسْتَرِيحُ فِيهِ الْمُؤْمِنُونَ؛ ...؛ وَ يَوْمُ كَشْفِ الْبِدَعِ، وَ يَوْمُ الزُّهْدِ فِي الْكَبَائِرِ ...؛ قَالَ حُذَيْفَةُ: فَقُمْتُ مِنْ عِنْدِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام وَ قُلْتُ فِي نَفْسِي: لَوْ لَمْ أُدْرِكْ مِنْ أَفْعَالِ الْخَيْرِ مَا أَرْجُو بِهِ الثَّوَابَ إِلَّا حُبَّ (فَضْلِ) هَذَا الْيَوْمِ لَكَانَ مُنَايَ.[38] [39]
احمد بن اسحاق قمّی از حضرت هادی علیهالسلام نقل میکند که فرمود: این روز یعنی روز نهم ربیعالاول، روز عید است و این روز برترین اعیاد نزد اهل البیت علیهمالسلام و دوستداران ایشان میباشد ... و کدامین روز حرمتش از این روز نزد اهل بیت عظیمتر است؟! پدرم برای من نقل فرمود:
در چنین روزی حذیفة بن یمان بر جدّ من، رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله وارد شد. حذیفة گفت: امیرالمؤمنین و دو فرزندش علیهمالسلام را دیدم که همراه با رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله میخورند و آن حضرت بر چهره ایشان تبسّم مینماید و به حسنین علیهماالسلام میفرماید: بخورید، برکت و سعادت این روز گوارایتان باد. همانا این روز، روزی است که خداوند دشمنش و دشمن جدّ شما را هلاک میسازد. این روز، روزی است که خداوند اعمال شیعیان و محبّین شما را قبول میکند ... خداوند به من وحی کرد: «ای محمّد، ... همانا من به ملائکه خود در هفت آسمان، و به شیعیان و محبّین تو امر کردم که در روزی که من آن دشمن را هلاک میکنم عید بگیرند، و به این ملائکه امر کردم که کرسیّ کرامت من را در برابر بیت المعمور نصب نموده، مرا ثنا نموده و برای شیعیان و محبّین شما از فرزندان آدم طلب آمرزش نمایند ... ای محمد، من این روز را برای تو و اهل بیت تو، و برای مؤمنینی که تابع ایشان میباشند و برای شیعیان ایشان عید قرار دادم. به عزّت و جلال خود، و به بلندی مکان خود سوگند میخورم که هرکس این روز را خالصانه عید بگیرد، ثواب آنها که دور عرش را احاطه کردهاند به ایشان اعطا میکنم، و شفاعت او را در حقّ خویشان او میپذیرم، و اگر بر خود و عیالش وسعت دهد مالش را زیاد میگردانم، و هر سال در این روز هزاران نفر از شیعیان و محبّین شما را از آتش جهنّم آزاد میسازم، و از تلاش ایشان قدردانی کرده، گناهشان را آمرزیده و اعمالشان را قبول مینمایم.» حذیفة گفت: به خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام رفتم. حضرت فرمود: ای حذیفة، آیا به یاد میآوری آن روزی که نزد رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله آمدی و من و دو فرزندم نزد او نشسته بودیم و با او طعام میخوردیم، و رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله برای تو فضیلت این روز را بیان نمود؟ عرض کردم: آری ای برادر رسول خدا. پس امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: به خدا قسم، این روز، روزی است که خداوند در آن روز چشمان فرزندان رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله را آرامش بخشید. من برای این روز هفتاد و دو نام، میدانم. حذیفة گفت: به حضرتش عرض کردم: ای امیرالمؤمنین، دوست دارم که اسامی روز نهم ربیع را از شما بشنوم. پس حضرت فرمود: ای حذیفة، این روز، روز استراحت است؛ روز زایل شدن اندوه و غم است؛ روز غدیر دوم است، روز تخفیف گناهان است؛ روز برکت است؛ روز طلب خون های مؤمنان است؛ روز عید بزرگ خداست؛ روز مستجاب شدن دعاهاست؛ روز پشیمانی ظالمین است؛ روز نفی غمهاست؛ روز شادمانی شیعه است؛ روز برگشت به سوی خداست؛ روز زکات بزرگ است؛ روز فطر دوم است؛ روز راه الهی است؛ روز عید اهل بیت است؛ روزی است که خداوند اعمال شیعه را قبول میکند؛ روز پیش فرستادن صدقه است؛ روز قتل منافق است؛ روز سرور اهل البیت علیهمالسلام است؛ روز نابودی گمراهی است؛ روز آسایش مؤمنین است؛ روز کشف بدعتهاست؛ روز پرهیز از گناهان کبیره است. حذیفه گفت: از نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام خارج شدم در حالی که در درون خود چنین میگفتم: اگر در بین افعال خیری که امید ثواب برای آنها میرود، چیزی جز دوست داشتن (فضلِ) این روز را نمییافتم، در رسیدن به آرزوی خود کافی بود.
مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار مینویسد:
قَالَ إبراهِيمُ بنُ عَلِيٍّ الكَفعَمِي رَحِمَهُ اللهُ فِي الجَنَّةِ الواقِيَةِ فِي سِياقِ أعمالِ شَهرِ رَبيعِ الأوَّلِ أنّه رَوَى صَاحِبُ مَسَارِّ الشِّيعَةِ أَنَّهُ مَنْ أَنْفَقَ فِي الْيَوْمِ التَّاسِعِ مِنْهُ شَيْئاً غُفِرَ لَهُ، وَ يُسْتَحَبُّ فِيهِ إِطْعَامُ الْإِخْوَانِ وَ تَطْيِيبُهُمْ وَ التَّوْسِعَةُ فِي النَّفَقَةِ، وَ لُبْسُ الْجَدِيدِ، وَ الشُّكْرُ وَ الْعِبَادَةُ، وَ هُوَ يَوْمُ نَفْيِ الْهُمُومِ، وَ رُوِيَ أَنَّهُ لَيْسَ فِيهِ صَوْم.[40]
شیخ ابراهیم بن علیّ کفعمی در کتاب مصباح گفته است: صاحب کتاب مسارالشیعة یعنی شیخ مفید روایت کرده است که هر که در روز نهم ماه ربیع الاول چیزی انفاق کند حق تعالی گناهان او را بیامرزد، و در این روز اطعام برادران مؤمن، و خوشبو گردانیدن ایشان، و توسعه دادن بر عیال خود و دیگران، و پوشیدن جامههای نو، و شکر و عبادت حق تعالی مستحبّ است. این روز، روز برطرف شدن غمهاست، و روزِ روزه داشتن نیست.[41]
مرحوم محدّث نوری در مستدرک الوسائل مینویسد:
قَالَ الشَّيْخُ الْمُفِيدُ فِي كِتَابِ مَسَارِّ الشِّيعَةِ: وَ فِي الْيَوْمِ التَّاسِعِ مِنْهُ يَعْنِي الرَّبِيعَ الْأَوَّلَ يَوْمَ الْعِيدِ الْكَبِيرِ وَ لَهُ شَرْحٌ كَبِيرٌ فِي غَيْرِ هَذَا الْمَوْضِعِ وَ عَيَّدَ فِيهِ النَّبِيُّ صلّی الله علیه وآله، وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُعَيِّدُوا فِيهِ، وَ يُتَّخَذَ فِيهِ الْمَرِيسُ انْتَهَى.[42]
شیخ مفید در کتاب مسارالشیعة میگوید: روز نهم ماه ربیع الاول، روز عید بزرگی است و برای این موضوع در جای دیگری توضیح داده شده است، روزی است که پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله در آن روز عید گرفتند، و امر کردند که مردم در این روز عید بگیرند، و در این روز طعامِ ترید درست کنند.
محدّث نوری بعد از عبارت فوق چنین می نویسد:
وَ فِيهِ إِشَارَةٌ إِلَى اعْتِبَارِ الْخَبَرِ الْمَذْكُورِ.[43]
بیان شیخ مفید به اعتبار روایت احمد بن اسحاق قمّی اشاره میکند.
مرحوم محدّث قمّی در وقایع الایام مینویسد:
روز نهم ربیع الاول، روزی عظیم الشأن و روز سرور شیعه و عید بزرگ آنها است. در کتاب مسارالشیعة نقل شده که فرموده: «این روز، عید بزرگ و روز عید بقر یعنی شکافتن است، و از برای آن شرح بزرگی است که در غیر این موضع ذکر شده، و حضرت رسول صلّیاللهعلیهوآله این روز را عید فرموده و امر کرده که مردم نیز این روز را عید قرار دهند و ترید درست کنند.» شیخ کفعمی از صاحب کتاب مسارالشیعة روایت کرده که: «هرکه در این روز، چیزی را انفاق کند گناهانش آمرزیده شود و گفته که مستحب است در این روز، اطعام دادن برادران مؤمن و خوشنود گردانیدن ایشان و توسعه دادن در نفقه و پوشیدن جامههای نو و شکر و عبادت حق تعالی کردن، و این روز، روز برطرف شدن غم ها است و روز روزه داشتن نیست.» و بالجمله، روز بسیار شریفی است ... امروز، روز اول امامت حضرت صاحب الزمان علیهالسلام است و این جهت نیز باعث تعظیم و شرافت این روز شده است.[44]
ب- آغاز امامت حضرت بقية الله الأعظم عليهالسلام
- مرحوم سید بن طاووس در اقبالالاعمال مینویسد:
حسبِ نقل مرحوم طبری در دلائل الامامة، مرحوم کلینی در کافی، مرحوم مفید در ارشاد، مرحوم طوسی در تهذیب و غیره، روز هشتم ربیع الاوّل، روز وفات مولای ما حضرت عسکری علیهالسلام است و لذا روز نهم ربیعالاول، روز آغاز ولایت حضرت مهدی علیهالسلام بر این امّت است. از این رو شاید بزرگداشت این روز، به همین دلیل باشد.[45]
- مرحوم محدّث قمّی در وقایع الایام مینویسد:
روز نهم ربیع الاول، روز اول امامت حضرت صاحبالزمان علیهالسلام است و این جهت نیز باعث تعظیم و شرافت این روز شده است.[46]
ج- روز کشته شدن عمر بن سعد
- مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد مینویسد:
بعضی میگویند که عمر سعد علیهاللعنة در این روز به جهنّم واصل شده است.[47]
اعمال روز نهم ربيع الاوّل
الف- روز نهم ربيع الاول، روز شادی و روز سرور
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ الْقُمِّيَّ عَن أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِيِّ علیهالسلام قال: ... فَقَالَ امیرالمؤمنین عل
نظرات شما عزیزان: